دلم گرفته میدانی چرا؟
14 بهمن 1395 توسط آرزو رحيمي حاجي فيروزي
همیشه با خود میگفتم؛ چرا هوا این همه برایم سنگین شده است .در هوایی که تو نفس میکشی جایی برای غم واندوه نیست پس چرا این همه غم .چرا؟
نکند دلت را شکسته ام. مگر می شود دل گل را شکست ؟میدانم اگر غمگینت هم کنند باز به فکری ، که مبادا دل شیعیانت پژمرده شود.
آقاجان می شود مرا ببخشی،منی که هر لحظه کارهایم ، مایه نگرانی توست .جاهلم، نادانم، بر نادانیم مرا ببخش. شاید دنیا برایم دیگر تنگ نباشد…